درد عشق
پنجشنبه, ۴ دی ۱۳۹۹، ۱۲:۰۳ ب.ظ
دَردیست دردِ عشق ، که هیچش طبیب نیست
گر دردمندِ عشق بنالد غریب نیست
دانند عاقلان که مجانینِ عشق را
پروایِ قولِ ناصحوُ پَندِ ادیب نیست
هر کو شراب عشق نخوردهستوُ دُردِ دَرد
آنست کز حیاتِ جهانش نصیب نیست
در مُشک و عود و عَنبر و امثالِ طیبات
خوشتر ز بوی دوست دگر هیچ طیب نیست
صید از کمندِ اگر بِجَهَد بوالعجب بُود
ور نه چو در کمند بمیرد عجیب نیست
گر دوست واقفست که بر من چه میرود
باک از جفایِ دشمنوُ جُورِ رقیب نیست
بِگِریست چشمِ دشمنِ من بر حدیثِ من
فضل از غریب هستوُ وفا در قریب نیست
از خندهِ گل چنان به قفا اوفتاده باز
کو را خبر ز مشغله عندلیب نیست
سعدی ز دستِ دوست شکایت کجا بری
هم صبر بر حبیب که صبر از حبیب نیست
#سعدی
ما را در پیام رسان ایرانی سروش پلاس دنبال کنید
https://sapp.ir/life_m23