THE LIFE

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مراد دل» ثبت شده است

ای که رویِ تو، بهشتِ دل و جان است مرا

ای که وصلِ تو ، مرادِ دل و جان است، مرا

چون مرادِ دل و جانم، تویی از هر دوجهان

از تو دل بَر نَکنم، تا دل و جان است مرا

می‌برم نام تو وَز تو نشان مییجویم

در رهِ عشق تو تا ، نام و نشان است مرا

دم ز مهر تو زنم ، تا زِحَیاتم باقی است

وصفِ حُسنِ تو کنم ، تا که زبان است مرا

من نه آنم که بخود   از تو بگردانم روی

می‌کشم جُور تو تا   تاب و توان است مرا

گرچه از چشم   نهانی تو   خیالِ رخ تو

روز و شب ، مونسِ پیدا و نهان است مرا

ز اندوه شوقِ تو و  مِحنَتِ هِجرِ تو مپرس

که دلِ غمزده جانا ، به چه سان است مرا

تو زمن فارغ و آسوده و هر شب تا روز

بر سرِ کویِ تو ، فریاد و فغان است مرا

دیده تا ، قامتِ چون سَروِ روانِ تو بدید

همه خونِ جگر از ، دیده روان است مرا

می‌کند رنگِ رخم ، از دلِ پُر زار بیان

خود درین حال ، چه حاجت به بیان است مرا؟

#سلمان_ساوجی

ما را در پیام رسان ایرانی سروش پلاس دنبال کنید
https://sapp.ir/life_m23

  • Mohammad